بدین منظور استفاده از درصد درآمد ناخالص، یکی از روش های رایج تر بودجه بندی است، دلیلش هم آنست که به این ترتیب، خرج کرد شما به موازات درآمدتان تنظیم می شود. اما در دنیای واقع، بودجه های بازاریابی و تبلیغات بسته به صنعت، حاشیه سود و جمعی از ملاحظات دیگر فرق می کند.
بازاریابی بر اساس درصد
بنا به توصیه اتحادیه کسب و کارهای کوچک ایالات متحده، خرج کرد 7 الی 8 درصد از درآمدناخالص برای بازاریابی و تبلیغات در صورتی که سالیانه کمتر از 5 میلیون دلار در سال از فروش درآمد دارید و حاشیه سود خالصتان نیز – بعد از کسر تمام هزینه ها- 10 الی 12 درصد می باشد معقولانه است. توصیه ای که برخی از متخصصان بازاریابی مطرح می کنند این است که استارت اپ ها و بیزنس های کوچک معمولا بین 2 الی 3 درصد از درآمدخودشان را به بازاریابی و تبلیغات اختصاص می دهند و اگر در صنعت رقابتی فعال باشید، این میزان به 20 درصد می رسد. البته متخصصان بازاریابی دیگری هم هستند که طیفی بین 1 الی 10 درصد، و حتی بیشتر را، بسته به مدت زمانی که از حضور در بیزنس می گذرد، فعالیت رقابتی و توانایی هزینه کرد، به این امر اختصاص می دهند. از روی عقاید مختلف مطرح شده متخصصان می توان به این نتیجه رسید که درصد درآمد ناخالص برای بازاریابی و تبلیغات در درجه اول بسته به این دارد که در چه شاخه ای فعالیت کنید. می شود صحت نظرات هر دسته از متخصصان را باعنایت به فرضیاتی که در ذهن دارند تایید نمود.
نتایج بدست آمده از تحقیقات عینی
سال 2010 از طرف CMO و یا شورای مدیران ارشد بازاریابی، نظرسنجی از 6 هزار مدیر ارشد بازاریابی به عمل آمد تا هزینه کرد بازاریابی و تبلیغات را در میان طیف وسیعی از صنایع بسنجد . نتایج نظرسنجی مزبور نشان داد که 58 درصد از مدیران ارشد بازاریابی کمتر از 4 درصد،16 درصد بین 5 الی 6 درصد،23 درصد بیش از 6 درصد و 2 درصد بیش از 20 درصد از درآمدناخالص را صرف بازاریابی می کنند. به نظر می رسد که معنای نتایج نظرسنجی این باشد که اگر سطح هزینه کرد خودتان را بین 0 درصد و 6 درصد از درآمد ناخالصتان قرار بدهید، در دسته متعلق به 74 درصد از اعضای شورای CMO جای خواهید گرفت.
متغیرهای هزینه کرد
صرف نظر از اینکه دیگران چقدر هزینه بازاریابی و تبلیغات خودشان بکنند، شما در زمینه میزان بودجه بندی برای بازاریابی محدودیتی دارید که باید رعایت شود . بنابراین پایتان را به اندازه گلیمتان دراز کنید. این نکته را هم در نظر داشته باشید که ممکن است فاکتورهای درونی و بیرونی خاصی بر نوسان هزینه کرد شما اثرگذار باشند. راه انداختن یک بیزنس یا معرفی کردن کالایی جدید نیازمند هزینه کرد بیشتری است تا هزینه برای بیزنسی که جا افتاده است. در مقابل، در صورتیکه بیزنس شما در سراشیبی خود قرار داشته و بدنبال برنامه ریزی و فعال سازی استراتژی خروج خود از بازار باشید، احتمالا باید از هزینه کرد بازاریابی کم کنید. در صورتیکه کارتان فروش خدمات یا کالاهای دارای حاشیه سود بالا یا گران قیمت باشد ، می توانید هزینه بیشتری برای بازاریابی تان در نظر بگیرید. به همین منوال، اگر در حوزه ای فعالیت کنید که رقابت تنگاتنگی در آن جاری است، شاید بهتر باشد که هزینه بازاریابی تان را افزایش بدهید.
بازاریابی موجب درآمدزایی است
در بیشتر کسب و کارهای موفق معمولا بازاریابی موجب درآمدزایی می شود تا برعکس. افزون بر این، هزینه کرد بازاریابی و تبلیغات در بیزنس های بسیار موفق، به صورت پروژه محور یا وظیفه محور می باشد. بازاریابی وظیفه محور نیازمند طرح بازاریابی است و بیشتر متخصصان بازایابی هم این امر را به شدت توصیه می کنند. محاسبه درصد درآمد ناخالص، مقیاس تقریبی مناسبی برای دانستن پارامترهای هزینه کرد است. اما بایستی بسته به الزامات طرح بازاریابی تان انعطاف پذیری هم داشته باشید. شایدخوب باشد که طرح بازاریابی ویژه ای را که درصدی از رقم درآمد ناخالصتان به آن اختصاص داشته و متناسب با صنعت محل فعالیتتان باشد، از اتحادیه تجاری مربوطه تان دریافت کنید.