انتخاب موقعیت
انتخاب گروهبندی

چگونه محصولاتمان را قیمت گذاری کنیم؟

نویسنده: هنگامه خدابنده 1395/09/30 2951
چگونه محصولاتمان را قیمت گذاری کنیم؟

به گفته یک متخصص، قیمت گذاری محصولات "احتمالا یکی از سخت ترین کارهایی است که باید انجام داد". در این مطلب به شما می گوییم که به چه شکلی باید محصولاتتان را قیمت گذاری کنید.

یکی از رموز موفق شدن در کسب و کار، قیمت گذاری صحیح محصولات است. اگر قیمت گذاری را به شکل درست انجام بدهید ، این مسئله به تقویت میزان فروش شما ، همچنین ایجاد بنیانی برای کسب و کاری شکوفا منتهی خواهد شد . اما اگر استراتژی قیمت گذاری اشتباه را برگزینید، شاید مشکلاتی ایجاد شود که کسب و کارتان هرگز توان غلبه کردن بهشان را نداشته باشد. به گفته چارلز تاف توی، استادیار علم مدیریت دانشگاه جرج واشنگتن، "قیمت گذاری احتمالا از جمله کارهای بسیار مشکل باشد. به این معنی که نیمی هنر و نیمی علم است".

بیشتر بدانیم: چگونه از تحقیقات بازار سود ببریم؟

چگونه محصولات را قیمت گذاری کنیم تا اهداف کسب و کارمان محقق شود

دید واقع بینانه به کسب درآمد داشته باشید

اولین قدم در مسیر قیمت گذاری محصولات این است که ببینید واقعا از استراتژی قیمت گذاری خودتان توقع چه نتیجه ای را دارید؟ مسلما این نتیجه بدست آوردن پول است .
به همین خاطر است که سراغ راه انداختن کسب و کار رفته اید. پول درآوردن به این معنی است که  بتوانید  از فروختن کالاهای خودتان آنقدر درآمد کسب کنید که نه تنها هزینه هایتان را پوشش بدهد، بلکه سود هم ببرید و حتی بیزنس خود را گسترش بدهید.

بزرگترین اشتباهی که بسیاری از بیزنس ها مرتکب می شوند این است که اعقاد دارند قیمت به تنهایی می تواند محرک مصرف کنندگان برای خرید باشد. توانایی فروش شماست که باعث به فروش رفتن محصول می شود و برای این منظور باید افراد مناسب را استخدام کرده و استراتژی فروش درست را به کار بگیرید. لاورنس ال.اشتاین متز نویسنده همکار کتاب "چگونه با حاشیه سود بیشتر از رقبایمان بفروشیم: فروش موفق به قیمت، نرخ یا فی کامل" (انتشارات وایلی 2005)  که 40 سال است مشاور کسب و کار در بولدر کلرادو می باشد، می گوید"اولین نکته ای که باید دریابید این است که قیمت فروش، صرفا تابعی از توانایی شما در فروش محصول است و نه چیز دیگر. مثلا تفاوت بین ساعت 8 هزار دلاری رولکس با ساعت 40 دلاری سیکو در چیست؟ظاهرا تفاوت این است که سیکو قیمت بهتری انتخاب کرده و بسیار دقیق تر بوده است . اما در اصل تفاوت، توانایی فروش هر یک از این برندهاست".

همزمان، از ریسک هایی که در صورت گرفتن تصمیم های قیمت گذاری ضعیف امکان رخ دادن دارد برحذر باشید. در این رابطه دو ریسک قیمت گذاری بیش از حد و قیمت گذاری کمتر از ارزش واقعی وجود دارد.

قیمت گذاری کمتر از ارزش واقعی- قیمت گذاری یک محصول بسیار کمتر از ارزش واقعی می تواند اثر فاجعه باری را روی نتیجه نهایی کارتان به جا بگذارد، البته باور صاحبان کسب و کار این است که اتفاقا در شرایط بد اقتصادی باید قیمت پایین برای محصول خود انتخاب کنند. به گفته لورا ویلت، مشاور کسب و کارهای کوچک و عضو هیئت علمی دپارتمان مالی کالج بنتلی در  والتام ماساچوست،"بسیاری از کسب و کارها به اشتباه محصولاتشان را کمتر از ارزش واقعی قیمت می گذارند تا مشتری را قانع کنند که محصول آنها را به عنوان آلترناتیو ارزان قیمت بشناسد و به این ترتیب فروششان بالا برود ، اما بیشتر اوقات برعکس این حالت اتفاق می افتد و محصولشان به عنوان "بنجل" معروف می شود. یادتان باشد مشتری ها دوست دارند به ازای پولی که می دهند "چیز ارزشمندی" دریافت کنند و خیلی هایشان دوست ندارند از فروشنده ای جنس بخرند که به نظرشان کالای کم ارزش تحویلشان می دهد".

به علاوه، بیزنس ها باید حسابی مراقب باشند تا هنگام قیمت گذاری محصولات به شکلی عمل کنند که تمام هزینه های انجام شده شان را پوشش بدهد. ویلت می افزاید "کاستن از قیمت ها به شکلی که گویی دارید کالایتان را مجانی پخش می کنید در بلند مدت به نفع کسب و کار نخواهد بود".

قیمت گذاری بیش از حد- از سوی دیگر، قیمت گذاشتن یک محصول بیش از ارزش واقعی آن هم می تواند اثر مخربی به جای بگذارد زیرا خریدار همیشه به قیمت کالای رقیب شما توجه خواهد داشت . قیمت گذاشتن بیش از آن مقداری که مشتری مایل به هزینه کردن باشد هم می تواند منتهی به کاهش فروش شود. تاف توی یکی از اشتباهات صاحبان کسب و کار را این می داند که وسوسه می شوند به محض بیرون آمدن محصول، قیمت بسیار بالایی بر آن تعیین کنند. "این افراد فکر می کنند باید تمام هزینه های مربوط به زیردستانشان، اجاره و غیره را با همین قیمت گذاری بالا پوشش بدهند. حالا خودتان را جای مشتری بگذارید. به نظر شما قیمت منصفانه کدام است؟". به نظر تاف توی خوب است که برای فهمیدن این موضوع، فرمی به اندازه یک کارت 3 در 5 آماده کنید و روی آن قیمت مناسب را از مشتری سوال کنید تا نظرسنجی کوچکی از مشتریان به عمل بیاورید.

سایر اولویت های کسب و کارتان را بشناسید

راه انداختن کسب و کار به غیر از کسب پول دلایل دیگری هم دارد. وقتی کالای خودتان را قیمت گذاری می کنید باید ببینید که از کسب و کارتان چه انتظاری دارید و چه می خواهید. به جز کسب سود حداکثری، شاید برای شما به حداکثر رساندن سهمتان از بازار با ارائه کالایی که تولید کرده اید هم اهمیت داشته باشد ، شاید به این ترتیب از بار هزینه هایتان هم کم شود یا به قول اقتصاددانان "اثرات شبکه ای" به جای بگذارد ؛ به این معنا که هرچه تعداد بیشتری از افراد از کالایتان استفاده کنند،  ارزش محصولتان هم افزایش پیدا کند. (از جمله مثال های بسیار خوبی که می تواند اثر شبکه ای را به ذهن متبادر کند سیستم عامل ویندوز مایکروسافت است. به این ترتیب که وقتی تعداد کاربران ویندوز به نسبت سایر محصولات مشابه افزایش پیدا کرد، تعداد بیشتری از توسعه دهندگان نرم افزار هم رو به استفاده از همین پلتفرم آوردند).

به علاوه خوب است که مردم محصول شما را به جای قیمت پایینش به کیفیت خوبش بشناسند. به همین دلیل هم باید قیمت کالایتان را به صورتی تعیین کنید که منعکس کننده کیفیت آن باشد. البته وقتی اوضاع اقتصادی نامناسب است و اولویت های دیگری مثل لزوم بقا در کسب و کار رخ می نماید، خوب است محصول به شکلی قیمت گذاری شود که مهمتر از هر چیزی، بقای شرکت در بازار حفظ گردد.

بیشتر بدانیم: چگونه دست به قیمت گذاری خدمات کسب و کارمان بزنیم؟

چگونه محصولات را قیمت گذاری کنیم : فاکتورهایی که باید در نظر گرفت

ویلت ادامه می دهد "برای تعیین قیمت "درست" روش های زیادی وجود دارد. اما شرکت های موفق از ترکیبی از ابزارهای مخصوص قیمت گذاری استفاده می کنند و می دانند که مشتری همان فاکتور کلیدی است که باید پیش از همه در نظر گرفته شود. هرچه بیشتر مشتری خودتان را بشناسید، بهتر می توانید چیزی را که برایشان ارزشمند است را در اختیارشان بگذارید و پول بالاتری هم ازشان بگیرید".

مشتری خود را بشناسید

برای شناخت مشتری باید تحققات بازار انجام بدهید. این نوع تحقیق می تواند از نظرسنجی های آگاهی بخش  از پایگاه مشتریان کنونی که با ارسال ایمیل و پروموشن صورت می گیرد تا پروژه های تحقیقی را شامل شود که بالقوه گران قیمت تر هستند و توسط شرکت های مشاوره طرف ثالث انجام می گیرند. شرکت هایی که کار تحقیقات بازار را انجام می دهند این پروژه را در ابعاد بسیار کوچک و به عنوان مثال برمبنای پراکندگی مشتریان، برمبنای کالایی که می خرند، بر مبنای اینکه آیا نسبت به قیمت کالا حساس هستند یا خیر و غیره به انجام می رسانند. اما اگر بودجه آنچنانی ندارید که صرف تحقیقات بازار شود، خوب است که مشتریانتان را بر اساس چند گروه متمایز دسته بندی و بررسی کنید – مثلا مشتریان حساس به بودجه ، مشتریانی که به رضایت از کالا اهمیت خاصی می دهند و آنهایی که بسته به موقعیت، خرید کردنشان فرق می کند. سپس ببینید شما کدام بخش را هدف گرفته اید و بر اساس آن قیمت گذاری کنید.

یکی از اصول قیمت گذاری این است که در قیمتی که تعیین می شود، هزینه های انجام شده برای تولید کالا یا خدمات هم لحاظ گردد و سپس سود را هم اضافه کنید. به این ترتیب باید بدانید که تولید کالا چقدر هزینه برده است و به علاوه باید بدانید برای تبلیغات کالا چقدر لازم است و همین طور باید آنرا چند بفروشید تا سود به جیب بزنید. یادتان باشد که هزینه محصول ، چیزی بیش از هزینه آیتم را شامل می شود؛ یعنی هزینه های سربار را هم باید لحاظ کرد، هزینه های یاد شده شامل انواع هزینه کردهای ثابتی همانند اجاره و هزینه های متغیری مثل حمل و نقل و یا هزینه انبارداری می شود . باید این ها را هم موقع تخمین زدن هزینه واقعی محصولتان در نظر داشته باشید.

تاف توی در همین زمینه توصیه می کند "اول هزینه ای که برای مواد خام، کارگر، اجاره و همه موارد لازم برای تولید محصول نهایی شده است، یعنی هزینه X را در بیاورید تا اگر کالایتان به فروش رفت، هزینه های انجام شده سر به سر شود . Y هم عبارت است از سودی که انتظار دارید از فروش محصول گیرتان بیاید که بسته به نوع کسب و کار فرق می کند. مثلا رستوران ها به صورت کلی 4 درصد سود می برند که بسیار کم است . اگر می خواهید 10 درصد سود کنید باید این مقدار را در هزینه هایتان لحاظ  و از مشتری دریافت کنید".

بسیاری از کسب و کارها یا تمام هزینه هایشان را در قیمت نهایی لحاظ نمی کنند و کمتر از ارزش واقعی قیمت می دهند یا اینکه تمام هزینه هایشان را یکباره محاسبه کرده و انتظار دارند با به بازار دادن همان یک محصول سود کنند و به همین خاطر در قیمت گذاری افراط می کنند. قاعده خوبی که در این موارد می توان به خاطر داشت این است که تمام هزینه های ماهیانه را در قالب فایل اکسل ذخیره کنید. این فایل می تواند شامل موارد زیر باشد:

  • هزینه های واقعی محصول، از  جمله پول کارگر و هزینه های بازاریابی و فروش محصولات.
  • تمام هزینه های عملیاتی ضروری برای مالکیت و به پیش بردن کسب و کار.
  • هزینه هایی که برای قرض گرفتن پول انجام می شود (هزینه های خدمات قرض).
  • درآمد خودتان به عنوان مالک یا مدیر بیزنس.
  • بازگشت سرمایه ای که شما یا هر یک از ذی نفعان انجام داده است.
  • سرمایه لازم برای گسترش بیشتر بیزنس و جایگزینی دارایی های ثابت که به مرور استهلاک پیدا می کنند.

مقدار هزینه لازم برای هر یک از این موارد را به واحد پولی رایج در فایل بنویسید . کل مبلغ  که مشخص شد خواهید دانست که چه اندازه درآمد خالص برای پوشش دادن همه هزینه ها لازم است.

هدف درآمدیتان را بشناسید

علاوه بر مواردی که گفته شد باید هدفی جهت درآمد خودتان تعیین کنید که بر اساس آن بدانید لازم است کسب و کار چقدر سود کند تا به آن درآمد دست پیدا کنید. بنابراین هدف درآمدیتان را در نظر بگیرید و آنرا از هزینه هایی که برای تولید ، بازاریابی و فروش محصول انجام می شود کم کنید تا قیمت محصول نهایی را بدست بیاورید. اگر تنها یک محصول تولید می کنید روند قیمت گذاری ساده است. تعداد محصولی را که قرار است طی سال آینده بفروشید تخمین بزنید. سپس هدف درآمدی تان را تقسیم بر تعداد محصولات یاد شده کنید و قیمتی که باید محصولتان را به آن بفروشید تا به درآمد و اهداف سود دست پیدا کنید اینگونه مشخص می شود.

اما اگر محصولات متعددی داشته باشید بایستی هدف درآمدی تان را به نسبت هر یک از محصولات به صورت جداگانه تعیین نمایید. سپس همین محاسبه را انجام بدهید تا به قیمتی برسید که هدف مالی تان را برآورده کند.

رقیب خود را بشناسید

از دیگر چیزهایی که دانستنش خالی از فایده نیست شناخت رقیب است، چون هرچه باشد به احتمال زیاد مشتریانتان درصدد شناسایی رقبا برمی آیند. به گفته ویلت،"آیا محصولات رقیب با محصولات شما قابل رقابت هستند؟ اگر بلی، می توانید برای تعیین قیمت محصول خودتان نیم نگاهی به قیمت تعیین شده توسط رقبا داشته باشید. سپس، نگاه کنید تا ببینید آیا محصول شما ارزش افزون تری دارد یا خیر.  به عنوان مثال آیا شما خدمت اضافه تری را همراه محصول خودتان عرضه می کنید یا فی المثل کیفیت محصول شما بالاتر هست یا خیر؟در اینصورت، شاید ارائه دادن قیمت بالاتر توجیهی داشته باشد . البته حواستان به تفاوت های منطقه ای باشد و همیشه هزینه هایتان را مدنظر داشته باشید".

یک کار دیگر هم که می توان انجام داد و خالی از فایده نیست اینست که مقایسه تک به تک بین محصول (محصولات)خودتان و محصول (محصولات) رقیب انجام بدهید. در این مقایسه نکته مهم قیاس کردن قیمت خالص است و نه صرفا قیمت فهرست شده (یا چاپ شده). اطلاعات لازم برای دانستن قیمت خالص را می شود با پرس و جوی تلفنی، خرید مبدل یا از روی داده های منتشره مربوط به دست آورد. وقتی در حال طی این روند هستید ببینید برداشت بازار از شرکت و محصولات شما و شرکت ها و محصولات رقبا چگونه است. در ارزیابی تان از این موضوع واقعا رو راست باشید.

مسیر بازار را تشخیص بدهید

درست است که نمی شود آینده را کف بینی کرد، اما می شود رد فاکتورهای بیرونی را که روی تقاضا برای محصول شما اثرگذارند  زد. فاکتورهایی که یاد شد از الگوهای آب و هوایی طولانی مدت تا قوانینی که بر فروش محصولات آینده اثرگذارند را دربرمی گیرد.  به علاوه رقبا و اعمالشان را هم در نظر داشته باشید . ببینید آیا اگر محصول جدیدی را به بازار معرفی کنید رقیبتان شما را در نبرد قیمت گذاری درگیر می کند تا به این شیوه به چالش کشیده شوید یا خیر؟

بیشتر بدانیم: وقتی مشتریان در مورد افزایش قیمت  ناراضی هستند

چگونه محصول خودمان را قیمت گذاری کنیم : تصمیم گیری در مورد کاهش یا افزایش قیمت

یک قیمت مناسب حال همه نیست. تنها روشی که برای قیمت گذاری تمام محصولات تولیدی تان وجود دارد این است که همه را بر مبنای هزینه ای که برای تهیه شان شده است قیمت بگذارید . قیمت محصول شما باید بسته به تعداد فاکتورها که عبارتند از این موارد فرق کند::

  • بازار مایل به پرداخت چه قیمتی است.
  • برداشتی که نسبت به شرکت و محصولات شما دربازار وجود دارد چیست.
  • قیمتی که از طرف رقبا پیشنهاد می شود چقدر است.
  • آیا محصول ارائه شده "متمایز" بوده و به صورت مداوم نسبت به خرید و مقایسه آن با سایر موارد مشابه اقدام می شود یا خیر.
  • تعداد تخمینی محصولی که می توانید بفروشید.
  • به این ترتیب با توجه به فاکتورهای یاد شده می شود راجع به بالا بردن یا پایین آوردن قیمت محصول تصمیم گرفت . البته برای اینکه دقیق بشود دست به این کار زد باید ابتدا ببینید اوضاع تان از چه قرار است.

سودمندی محصولات موجود خودتان را تحلیل کنید ، به این ترتیب می توانید روندهایی را که جواب می دهد ادامه داده و آنهایی را که سودی به حالتان ندارد کنار بگذارید . باید ببینید کدام یک از محصولات موجودتان برایتان پولساز است و کدام یکی باعث از دست رفتن پول می شود. احتمالا وقتی بدانید که چه تعداد از محولاتتان پول تان را دور می ریزد، متعجب خواهید شد پس به سرعت نسبت به برطرف کردن این موارد اقدام کنید.

به علاوه لازم است به شکل مداوم دست به ارزیابی هزینه هایتان بزنید. برای اینکه کالایتان را درست به فروش برسانید، باید درست خرید کنید . منظور این است که اگر در فروش کالایتان به قیمت مناسب مشکل دارید، شاید ریشه این مشکل به هزینه کرد نادرستتان برگردد شاید هزینه شما بسیار بالاست و قیمت کالای تمام شده تان بسیار پایین .

چه موقع باید قیمت ها را افزایش داد- و چگونه؟

لازم است همیشه قیمت های جدید، پیشنهادات جدید و ترکیب های جدیدی که از منافع و  پرمیوم ها پدید می آید را تست کنید تا تعداد بیشتری از کالاهایتان را  به قیمت بهتری بفروشید. هر ماه پیشنهادات جدید را تست کنید. قیمت را افزایش بدهید و پاداش جدید و منحصر به فرد یا خدمت خاصی را به مشتریان ارائه کنید. افزایش یا کاهش در حجم محصولاتی را که می فروشید و سود خالص کلی را که بدست می آورید اندازه بگیرید.

یکی از حقایق زندگی که در عرصه بیزنس هم منعکس شده است این است که گاه به گاه لازم می شود تا برای مدیریت کسب و کارتان اقدام به افزایش قیمت کالا کنید. اگر هیچوقت دست به افزایش قیمت کالا نزنید پس بدانید که زیاد دوام نخواهید آورد. باید به شکل مداوم قیمت هایی را که تعیین کرده اید و هزینه هایتان را بررسی کنید تا هم در بازار رقابتی حضور داشته باشید و هم پولی را که دوست دارید بدست بیاورید .

ویلت ادامه می دهد "بهترین روش برای تعیین اینکه آیا محصولی درست قیمت گذاری شده است یا خیر این است که بلافاصله بعد از اینکه هر گونه تغییری در قیمت محصول دادید بررسی کنید تا حجم فروش کالایتان مشخص شود. به این منظور هم می توان در بازه یک هفته بعدی، مجموع نقدینگی (در صورتی که کسب و کارتان نقدی یا بر اساس کارت اعتباری است) یا فروش اعتباری (در صورتی که از فروش  به روش حساب های دریافتی استفاده می شود) را تحت نظر گرفت.  اگر قیمت اعمال شده بسیار بالا باشد، مشتریان سریع واکنش نشان خواهند داد.

افزون بر این ها اگر رقبایتان را هم تحت نظر بگیرید بد نیست – اگر تغییر مثبتی در قیمت هایتان اعمال کرده باشید ، رقبا نیز از شما تبعیت می کنند".

اما برای افزایش قیمت هم شیوه درست را می توان درپیش گرفت و هم شیوه اشتباه را.  مثلا نباید هنگام رکود اقتصادی به سرعت قیمت ها را افزایش بدهید، چون به این ترتیب پایگاه مشتریانتان دچار از هم گسستگی می شود .در این زمینه توصیه تاف توی این است که "به جای اینکه ناگهان افزایش قیمت بدهید، بهتر است نقشه استراتژیک 2 الی 5 ساله ای را تهیه کنید و طی آن به تدریج بین 5 الی 10 درصد افزایش قیمت داشته باشید. اگر کسب و کارتان مشکل داشته باشد و شما هم تصمیم به بالا بردن قیمت هایتان بگیرید مشتریانتان وحشتزده می شوند. یعنی به جای اینکه آرام آرام از 5 دلار به 10 دلار برسید یک باره به پله 7.50 دلار رفته اید".

ویلت در همین رابطه می گوید، "از نظر افزایش قیمت بهتر است این کار را در دورانی که از نظر اقتصادی اوضاع به سامان باشد انجام داد. به موازات افزایش یافتن هزینه های زیربنایی تولید کالا، مشتری آماده می شود که افزایش قیمت کالا را بپذیرد . اگر مشتری حس کند که هزینه های شرکت روند نزولی دارد اما قیمت کالاها دارد بالا می رود در آنصورت این استراتژی به ضرر شما تمام خواهد شد".

چه موقع باید قیمت ها را کاهش داد- و چگونه؟

شاید افزایش قیمت غیر معقولی را روی کالای خودتان داده باشید که باعث از دست رفتن مخاطبان هدف شده باشد . در اینصورت می توانید قیمت محصولاتتان را کم کنید یا به ازای افزایش قیمت به مشتری چیزی مجانی بدهید که ایشان را ترغیب به امتحان کردن کالای شما یا سر زدن به وب سایت و فروشگاهتان کند. به گفته تاف توی "باید یک جوری مردم را به سمت خودتان بکشید . مردم دوست دارند چیزی مجانی گیرشان بیاید یا تخفیف بهشان داده شود . به عنوان مثال می شود روز چهارشنبه را اختصاص به سالمندان داد و 20 درصد به ایشان تخفیف بدید. یا مثلا روزی برای تخفیف به خریداران دانش آموز تعیین کنید. سپس قیمت ها را همانی که بود نگه می دارید و فقط به آنهایی که در روزهای تعیین شده خودشان خرید کنند تخفیف می دهید، به این ترتیب قیمت کالایتان را کاهش هم نداده اید.

به طور کلی، کاهش دادن قیمت ها چندان شیوه مناسبی نیست، مگر اینکه از این روش برای بدست آوردن سهم بیشتر در بازار استفاده کنید و محصول حساس به قیمتی داشته باشید یا در شرایطی قرار داشته باشید که همه رقبا نیز اقدام به کاهش قیمت کرده اند. ویلت می افزاید، "از راه های جایگزینی که می شود به جای کم کردن از قیمت ها استفاده کرد این است که به ازای قیمت یکسان، حجم کالای کمتری عرضه کنید که به شکل موثری از هزینه های شما کم خواهد کرد؛ بدون اینکه مشتریها حس کنند از ارزش کالایتان کم شده است .این شیوه بیشتر در رستوران ها  کاربرد دارد که از حجم غذایشان کم می کنند، اما می شود در سایر صنایع خدماتی نیز آنرا به کار بست".

قیمت گذاری خودتان را تحت نظر داشته باشید

 از دیگر اجزای کلیدی که در قیمت گذاری محصول باید مورد توجه قرار بگیرد این است که قیمت هایتان را مدام تحت نظر داشته باشید و حواستان به سود ماهیانه ای که بدست می آید باشد. این که سود ماهیانه شرکت را صرفا در نظر بگیرید کفایت نمی کند. بلکه باید ببینید سودمندی هر کدام از کالاهایی که می فروشید (یا عدم سودمندی) به چه صورت است .لازم است بدانید هر یک از محصولاتی که می فروشید تا چه اندازه به هدف کسب درآمد ماهیانه تان کمک می کند. یادتان باشد "از نظر مردم ، کاری که نسبت به آن حساسیت نشان بدهید شایسته احترام است ".

در ادامه چند روش دیگر را برای قیمت گذاری صحیح محصولات در اختیار می گذاریم :

  • به مشتریان خودتان گوش فرا دهید. سعی کنید به صورت منظم از مشتریان فیدبک بگیرید . کاری کنید که مشتری ها ببینند نظرشان برای شما مهم است. سعی کنید به صورت منظم از مشتریان فیدبک بگیرید . کاری کنید که مشتری ها ببینند نظرشان برای شما مهم است .
  • حواستان به رقبا باشد. اگر بودجه زیادی ندارید و نمی توانید تیم تحقیقات بازاری سر و سامان بدهید، از دانشجوها کمک بگیرید تا به صورت منظم  سری به بازار بزنند و بگویند که رقبا چه اقداماتی انجام داده اند.
  • نقشه عمل بودجه ای را تدوین کنید . سعی کنید نقشه ای را برای قیمت گذاری داشته باشید که 3 الی 6 ماه آینده را دربربگیرد

باید به خاطر خودتان و به خاطر سرپا ماندن کسب و کارتان هم که شده تلاش خستگی ناپذیری برای قیمت گذاری کالا نشان بدهید. یادتان باشد نحوه تعیین قیمت کالا می تواند تفاوت بین پیروزی و شکست کسب و کارتان را رقم بزند.

 

 

منبع:
http://www.inc.com/guides/price-your-products.html

برچسب ها: محصول